به نقل از «ایمنا»

تنها چیزی که می‌خواستم آب بود!

تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۴۹۵۶۸

«پرستار اولی که آمد بالای سرم و احوال‌پرسی کرد، گفت: برادر چیزی نمی‌خواهی؟ گفتم: آب می‌خواهم. رفت و یک پارچ استیل پر از آب آورد و من تا ته آن را سر کشیدم.بعد گفت: حالا اگر می‌توانی تحمل کن.ناگهان احساس کردم سروگوش‌هایم دارد از شدت درد متلاشی می‌شود.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، علیرضا داتلی‌بیگی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در روایتگری خاطرات سال‌های حماسه به ماجرای مجروحیتش اشاره کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بخشی از کتاب «دلاوری از قمیشلو» می‌خوانیم: «مرا گذاشتند روی برانکاردهای اورژانس و لباس‌هایم را قیچی کردند و درآوردند و زخم‌هایم را پانسمانی اولیه کردند.

بیرون آوردن لباس‌هایم چنان زجرآور بود که از شدت درد می‌خواستم فریاد بزنم، چون خاک، خون و چرک به هم چسبیده و با زخم‌ها یکی شده بود.

با آن وضعیت در واقع مرا لای ملافه‌ای پیچیدند. بعد یکی از بچه‌های اورژانس آمد و گفت: چیزی نمی‌خواهی؟ گفتم: فقط آب می‌خواهم، تشنه‌ام و عطش و تشنگی دارد، مرا می‌کشد. گفت: نه نمی‌دهم، آب برائت بد است. تا چند دقیقه دیگر شما را به بانه می‌برند و آنجا بهتر به شما می‌رسند. ما را سوار اتوبوس‌هایی کردند که صندلی نداشتند و به سوی بانه بردند. در بانه نقاهتگاهی برای مجروحان درست کرده بودند.

مسئولی که در اتوبوس بود، در طول مسیر به همه مجروحان کیک و آب میوه می‌داد. من کیک را نخوردم، ولی آب میوه را خوردم. گفت: چرا کیک را نخوردی؟ گفتم: من تشنه‌ام، اگر آب داری به من بده تا با کیک بخورم.

گفت: نه! کیک را که خوردی بهت آب می‌دهم. مقداری با هم چانه زدیم و بنده خدا رفت یک لیوان آب برایم آورد. گفت: کیک را بخور تا آب را بدهم. من از کیک به اندازه حبه‌ای قند کندم و به دهنم گذاشتم و قورتش دادم که در گلویم گیر کرد. هر کاری کردم پایین برود، نمی‌شد. گفتم دارم خفه می‌شوم آب را بده بخورم. ناچار آب را داد و خوردم و کیک را هم کنار گذاشتم. گفت: پس چرا کیک را نخوردی؟

گفتم: اگر به من آب بدهی من کیک را آرام آرام می‌خورم. لبخندی زد و رفت.

در طول مسیر چند بار دیگر هم گفتم آب! و او گفت: نه! بعد ما را بردند و در نقاهتگاه مستقر کردند. در واقع در ورزشگاه شهر بانه تخت زده بودند و آنجا را نقاهتگاه کرده بودند.

پرستار اولی که آمد بالای سرم و احوال‌پرسی کرد، گفت: برادر چیزی نمی‌خواهی؟ گفتم: آب می‌خواهم. رفت و یک پارچ استیل پر از آب آورد و من تا ته آن را سر کشیدم.

بعد گفت: حالا اگر می‌توانی تحمل کن.

ناگهان احساس کردم سروگوش‌هایم دارد از شدت درد متلاشی می‌شود. فقط دستم را به گوشم گرفته بودم و دادو فریاد می‌کردم.

دکتر آمد و گفت: چه شده است؟ پرستار گفت: آقای دکتر آب می‌خواست، بهش دادم. دکتر فریاد زد: چرا به این آب دادی؟ نباید آب بخورد! چقدر آب خورد؟ پرستار گفت: یک پارچ! همان وقت به دستور دکتر به من آمپولی زدند که یکی دو دقیقه بعد دردم آرام شد و به خواب رفتم.»

کد خبر 655177

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس خاطرات دفاع مقدس جنگ تحمیلی خاطرات جنگ تحمیلی مجروح جنگي شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۴۹۵۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آرزوی ستاره سیتی: آرسنال امتیاز بدهد، خوب می‌شود

به گزارش "ورزش سه"، منچسترسیتی شب گذشته در بازی هفته سی و پنجم لیگ برتر انگلیس به مصاف ناتینگهام فارست رفت و با نتیجه 2-0 برنده شد.

سیتی اکنون با یک بازی کمتر، تنها یک امتیاز با آرسنال صدرنشین فاصله دارد. ناتان آکه هلندی ضمن اینکه امیدوار است در بازی پیش رو برنده شوند، به نوعی تایید کرد که آن‌ها نیم نگاهی هم به از دست دادن امتیاز توسط آرسنال هستند.

ناتان آکه در مورد اینکه آیا سیتی از برد آرسنال مقابل تاتنهام قبل از بازی ناتینگهام فارست اطلاع داشت یا خیر، گفت:"مشخص است که شما این را می‌بینید. اگر آن‌ها امتیاز  از دست بدهند، خوب می‌شود. ما روی خودمان تمرکز می‌کنیم، سرنوشت‌نان در دست خود ماست. این تنها چیزی است که ما روی اتوبوس و رختکن قبل از بازی دیشب تمرکز کرده بودم.

نیمکت نشینی؟

گاهی اوقات افرادی که بازی نمی‌کنند، تنها بازی را تماشا می‌کنند. هر کس از نظر خودش آماده است و این برای همه متفاوت خواهد بود. مشخص است وقتی که در ترکیب هستیم باید روی بازی خودمان تمرکز کنیم و این تنها چیزی است که باید به آن فکر کنیم.

تاثیر تجربه در کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر؟

همه تجربه دارند اما در نهایت تجربه تفاوتی ایجاد نمی‌کند. موضوع فعلی ما مربوط به الان است، کاری که اکنون انجام می‌دهیم. در حال حاضر اوضاع خوب پیش می‌رود ولی می‌دانیم که باید چه کار کنیم. اینکه چهار بازی را ببریم و می‌توانیم دوباره قهرمان لیگ برتر انگلیس شویم. هم خیلی نزدیک است و هم خیلی دور به نظر می‌رسد.

سختی بازی‌های پیش رو؟

هر بازی سخت خواهد بود. در بازی مقابل ناتینگهام فارست همه انتظار داشتند ما برنده شویم، اما این هرگز آسان نیست. هفته آینده یک بازی دیگر داریم که آن هم سخت خواهد بود. تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که بازی به بازی پیش برویم. می‌دانم که به نظر کلیشه‌ای می‌رسد اما این تنها کاری است که می‌توانیم انجام دهیم.

رکورد 70 بازی شکست ناپذیری رودری در سیتی؟

باور نکردنی است. شما اغلب اهمیت آن را درک نمی‌کنید اما او در هر بازی بسیار خوب عمل می‌کند. او در نقش خودش خیلی بازیکن بزرگ و مهمی است. رودری گل‌های مهمی زده و واقعا خوب بازی می کند. او برای نباختن مبارزه می‌کند.

کوین دی‌بروینه؟

نباید بگویم که او چقدر خوب و چقدر مهم است. او هر فصل کیفیت خود را نشان می‌دهد. او پنج ماه همراه ما نبود و شما اصلا متوجه چنین چیزی نمی‌شوید. دقیقا مثل قبل به تیم برگشت و هیچ تفاوتی احساس نمی‌شد. او خیلی به ما کمک می‌کند.